درحالی که آلودگی هوا باردیگر به از مرزهای خطرناک بودن عبور کرده و جان شهروندان را به مخاطره جدی انداخته است همچنان افزایش قیمت سوخت و ارز مانع نوسازی ناوگان فرسوده خودروهای درحال تردد می شوند. در کنار این عوامل باید از شرایط نامساعد اقتصادی به عنوان عامل بازدارنده دیگر نیز نام برد.
به گزارش مثبت خودرو، نوسازی ناوگان فرسوده خودرویی سالهاست بهعنوان یکی از راهکارهای کلیدی کاهش مصرف سوخت، آلودگی هوا و تصادفات جادهای مطرح میشود. با این حال، واقعیت خیابانهای شهرهای ایران نشان میدهد که خودروهای فرسوده نهتنها حذف نشدهاند، بلکه در بسیاری موارد در حال تثبیت موقعیت خود هستند. یکی از عوامل کمتر دیدهشده اما تعیینکننده در این روند، گرانی سوخت و سیاستهای ناقص قیمتی است؛ عاملی که برخلاف تصور رایج، بهجای تسریع نوسازی، عملاً مانع آن شده است.
در نگاه نخست، افزایش قیمت سوخت باید مالکان خودروهای قدیمی و پرمصرف را به سمت جایگزینی با خودروهای نو و کممصرف سوق دهد. اما این منطق در شرایط واقعی اقتصاد ایران کار نمیکند. شکاف عمیق میان قیمت خودروهای نو و توان مالی خانوارها، باعث شده که گرانی سوخت بهجای نوسازی به عامل ماندگاری خودروهای فرسوده تبدیل شود. مالکی که توان خرید خودروی جدید یا حتی دستدوم کمکار را ندارد، ناچار است با خودروی فرسوده خود کنار بیاید و هزینه سوخت گران را نیز تحمل کند.
از سوی دیگر، سیاست افزایش قیمت سوخت بدون طراحی همزمان مشوقهای مؤثر اسقاط، یک تناقض آشکار در حکمرانی انرژی و حملونقل ایجاد کرده است. دولت از یکسو بهدنبال کاهش مصرف بنزین و کنترل آلودگی است و از سوی دیگر، ابزار اصلی تحقق این هدف،یعنی نوسازی ناوگان را به حال خود رها کرده است. تسهیلات محدود، بروکراسی فرساینده، و فاصله زیاد وامهای جایگزینی با قیمت واقعی خودرو، عملاً فرآیند اسقاط را برای بخش بزرگی از جامعه غیرممکن کرده است.
پیامد این سیاست، تنها اقتصادی نیست؛ بلکه اثر توزیعی ناعادلانه نیز دارد. فشار گرانی سوخت بیش از همه بر دوش دهکهای پایین درآمدی است؛ همان گروهی که عمدتاً مالک خودروهای قدیمی، پرمصرف و ناایمن هستند. در چنین شرایطی، افزایش قیمت سوخت نه به اصلاح رفتار مصرفی منجر میشود و نه به نوسازی، بلکه صرفاً هزینه زندگی را برای این گروهها بالا میبرد و شکاف اجتماعی را تعمیق میکند.
از منظر زیستمحیطی نیز نتیجه روشن است. خودرویی که بهدلیل ناتوانی مالی از چرخه اسقاط خارج نمیشود، همچنان آلایندگی چندبرابری تولید میکند. به این ترتیب، سیاستی که با هدف کاهش مصرف و آلودگی اجرا شده، در عمل به تداوم آلودگی هوا و افزایش هزینههای سلامت عمومی منجر میشود.
راهحل، نه در تثبیت قیمت سوخت و نه در افزایش بیبرنامه آن است، بلکه در پیوند هوشمند قیمت سوخت با سیاست نوسازی نهفته است. یارانه هدفمند سوخت برای خودروهای کممصرف، تسهیلات واقعی و در دسترس اسقاط، و امتیازهای مالیاتی یا بیمهای برای مالکان خودروهای نو میتواند معادله را تغییر دهد. بدون چنین بستهای، هرگونه اصلاح قیمتی در حوزه سوخت، به سیاستی تنبیهی بدل میشود که نه مصرف را کاهش میدهد و نه ناوگان را جوان میکند.

نظر شما چیست؟